حسادت کودکان
حسادت کودکان
روشن شدن موتور حسادت در کودکان دلایل متفاوتی دارد
یکی از مهمترین عاملش والدین هستند
روزی خانه پدر همسرم بودیم.پسر سه ساله ام یک کار خطا اما مسخره وخنده دار انجام داد،همگی خندیدیم بلافاصله دخترم که آن روز پنج سال و سه ماه داشت دقیقا همان کار را انجام داد از هر طرف با تذکرات نکن آتیش خطر داره،تو بزرگ شدی مواجه شد
این قبیل رفتارهاهست که ما بزرگترها بذر حسادت را در وجود فرزندانمان می کاریم،خب من سعی کردم بلافاصله جو را عوض کنم و کاری کنم که دخترم انرژی بخشی را تجربه کند،شروع کردم جک گفتن،جک های بی مزه که به زور میخندیدند اما واقعا جو عوض شد
در دفترچه گوشی خود یاداشت کردم که یادم باشد این مسئله تقلید از رفتار خنده دار کوچکترها برای دخترم جا بیاندازم
مدتی گذشت روزی که منزل خود بودیم دخترم شروع کرد به شیرین کاری من همسرم از خنده ریسه رفته بودیم
بعد از اتمام خنده به دخترم گفتم:«دخترم کارهای بامزه ای که شما انجام می دهی وممکن است همه ذوق کنند اگر من انجام دهم اصلا برای سن من با مزه نیست
اگر یک بچه ی یک ساله دست در غذای دیگران کند وغذایش را بخورد ممکن است همه بخندند اما اگر داداش که سه ساله است همان کار را بکند ممکن است همه با او برخورد کنند
شروع کردم از کارهای با مزه ای که در سن های دوسالگی انجام داده بودکه خوشبختانه از بعضی داستانهای کودکی اش عکس هم داشتم،عکس از سن دوسالگی که در قابلمه نشسته بود،عکس یکسالگی که پا در کفش پدر کرده بود و…
حتی یک روز بصورت اتفاق حرفی زدم که خیلی خنده دار بود اعضای خانواده همه خندیدند من هم شروع کردم همان حرف را تکرار کردن ،آنها دوباره خندیدن و هر بار که تکرار میشد خنده ها کمتر میشد اینقدر تکرار کردم که صدای اعتراض دخترم در آمد وگفت :«عه مامان چقدر تکرار می کنی؟!»
گفتم :«ببینید یک حرف با مزه و خنده دار اگر تکرار شود نه تنها بی مزه می شود بلکه ممکن است آزار دهنده باشد»
چرا این را گفتم چون گاهی دخترم یک کار بامزه را انجام می داد با تکرارش اگر کسی نمی خندید ناراحت می شد و می گفت چرا نمی خندید؟
گاهی برای جا انداختن مطلبی در فرزندان لازم است صبور باشیم و در موقعیت مقتضی بیان شود نه در دل موقعیتی که بدحالی را تجربه کرده است
یه جمله طلایی بگم؟!
ریشه اصلی حس حسادت رفتاروالدین است نه جلوه گری های کودک دیگر
دیدگاهتان را بنویسید